مقدمه
هممون اسم معلولیت رو شنیدیم. خیلی هامون هم حس بدی نسبت به معلولیت داریم. بیشترین تصورمون از افراد دارای معلولیت هم معلولین جسمی هست. اما این تعریف و نگاه دقیقی نسبت به معلولیت نیست. شاید خود ما جای این افراد بدنیا آمده بودیم. شاید یک روز دچار این ناتوانی شویم…!
اگرچه معلولیت شاید واژه ی مناسبی نباشد. بهتر است از واژه ی “ناتوانی” برای معلولیت (handicap) و از واژه ی کم توانی برای disability استفاده کنیم. با اینحال در این مقاله ما با دانش به این موضوع در اکثر متن از معلولیت استفاده کرده ایم. ولی به لحاظ معنایی با ناتوانی برابر است.
فهرست
معلولیت چیست؟
معلولیت (به انگلیسی: Handicap) به آسیب های ناشی از احتلال و ناتوانی گفته می شود که منجر به ایجاد محدودیت و جلوگیری از ایفای نقش طبیعی فرد در زندگی می گردد. این نقش بر اساس جنسیت، سن، عوامل اجتماعی و فرهنگی به عهده فرد گذاشته شده است.
فرد دارای معلولیت یا معلول: کسی است که بخشی از تواناییهای فیزیکی، جسمی، اجتماعی، حرفه ای، ذهنی و روانی خود را از دست داده و یا اصلا بدست نیاورده است.
مثلا تصور کنید یک فرد یه بند انگشت کوچک پاش قطع میشه. ولی تحت تاثیر این اتفاق اینقدر ناراحت و غمگین میشه که دیگه حتی از اتاقش هم بیرون نمیاد. در نتیجه این فرد دارای معلولیت حساب میشه! چون از تمام زندگی شخصی و اجتماعیش عقب میمونه.
علل معلولیت ها
بیشترین علل معلولیت ها عبارتند از:
ژنتیک: عواملی هستند که از راه انتقال ژن ها از والدین به فرزندان ، ایجاد اختلال می کنند مانند سندروم داون
مادرزادی: این اختلالات پایه ی ژنتیک ندارند اما در طی دوران بارداری برای فرد پیش می آیند. مثلا مصرف دارو یا سندروم جنین الکلی
عارضه ای: این خود به دسته ی زیر تقسیم بندی می شود:
- علل تروماتیک: ناشی از ضربه و آسیب است. مثل تصادف، حوادث ناشی از کار، جنگها و…
- علل بیماری: تمام بیماری هایی که سیر مزمن و طولانی دارند که منجر به معلولیت می شوند. مانند بیماری های قلبی عروقی، کلیوی، تنفسی و دیابت
انواع معلولیت ها
معلولین را با توجه به نوع و ماهیت اختلالاتی که دارند می تواند به چهار دسته تقسیم بندی کرد:
الف) معلولین ذهنی
در تقسیم بندی طبقات مختلف از یکدیگر، کسانی که در معلولین ذهنی قرار میگیرند که دچار نارسایی یا تاخیر در رشد قوای ذهنی شده باشند. مثلا کم توانی ذهنی
این افراد را از جنبه های آموزشی، تربیتی و توانبخشی به سه دسته تقسیم بندی می کنند:
- آموزش پذیر: بهره ی هوشی این افراد بین ۵۰ تا ۷۵ است که از یک فرد عادی پایین تر است. اما این افراد می توانند تحصیل کنند، ازدواج کنند، مسئولیت شغلی قبول کنند و زندگی مستقلی داشته باشند.
- تربیت پذیر: بهره هوشی این افراد بین ۲۵ تا ۵۰ است. این افراد توانایی تکلم با دایره واژگانی کم را دارند. اغلب اختلالاتی در سلامت عمومی دارند. نیازمند انواع توانبخشی هستند و می توانند بسیاری از مفاهیم زندگی را یاد بگیرند.
- پناهگاهی یا ایزوله: این دسته شدت عمیقی از کم توانی ذهنی را دارند. بهره ی هوشی کمتر از ۲۵ دارند. دیرتر از سایرین راه می افتند و صحبت می کنند و بیش از چند کلمه نمی آموزند.
البته اینطور نیست که هرکودکی که دیر به حرف بیاید کم توان ذهنی است! ولی اگر احساس کردید کودکتان دیر به حرف آمده و به خوبی همسالانش نیست حتما به گفتاردرمانگر مراجعه بفرمایید.
ب) معلولین روانی
تمام مبتلایان به بیماری های مزمن روانی که پیامد بیماریشان در زندگی فرد و اجتماعی انسان تاثیر بگذارد و موجب ناتوانی و معلولیت گردد در این دسته هستند.
هنوز طبقه بندی رضایت بخش و خیلی کاملی از اختلالات روانی وجود ندارد. اول به دلیل اینکه ناشی از مغز و تفکر است و هنوز بسیار ناشناخته است. دوم اینکه میزان اختلالات مختلف بسیار گسترده و در موارد زیادی شبیه و در مواردی هم متفاوت هستند. این نوع گسترش نحوه دسته بندی را سخت کرده است.
اما ۵ دسته از نشانه های شایع در اختلالات روانی عبارتند از:
۱) اختلالات ادراک
درک به معنی آگاهی یافتن از کیفیت، کمیت، اختلافها و شباهت های اجزاء محیط بواسطه اعضاِی حسی است. ساده تر بخوهیم بگوییم درک عملی است که حس هایی که توسط محرک ها بوجود می آیند برای شخص معنی پیدا می کند.
مثلا توهم یک اختلال است. توهم عبارت است از ادراک بدون محرک خارجی. یعنی فرد مثلا یک گربه میبینه درحالی که گربه ای وجود نداره!
یا خطای حسی که به معنی سوءتعبیر یک محرک حسی واقعی است. یعنی مثلا وقتی کسی رو صدا میزنن بیمار همش فکر میکنه اسم خودشو صدا زدن! البته شاید ماهم گاهی این حس رو تجربه کرده باشیم ولی وقتی میگیم بیمار، یعنی از این اتفاقات خیلی زیاد براشون میوفته!
۲) اختلالات تفکر
تفکر طبیعی و سالم عبارت است از جریان معطوف به هدف، عقاید، رمز ها و تداعیها که در مواجهه با یک مسئله آغاز شده و به نتیجه ای برپایه ی واقعیت ختم می شود. تفکر شخص طبیعی، تفکر انتزاعی است.
از اختلالات شایع در تفکر می توان به اختلال در جریان یا حرکت فکر اشاره کرد. یعنی در این فرد افکار بسیار آهسته یا خیلی سریع میشن. حتی میتونه افکار فرد به طور کامل متوقف بشه و یا با یه چیز دیگه ای جایگزین بشه. یه جوری انگار تمرکز فکری ندارن! و اینقدر شدیده که برای فرد یه اختلال میشه.
یا حتی می توان به اختلال در محتوای تفکر اشاره کرد. مانند هذیان یا افکار وسواسی. هذیان یک تفکر باطل و تغییرناپذیر است. فکر وسواسی نیز عبارت است از تفکری عود کننده، بی معنی و غیر قابل مقاومت که بیمار بی معنی آن تفکر را می داند و از این تفکر درمانده شده است.
فکر میکنم تفکر وسواس رو خوب میشناسین! با اینحال مثالش میشه دست شستن بیش از حد، که مثلا فرد میدونه که کارش خیلی معنی نداره ولی حس میکنه که حتما باید اینکار رو چندین بار انجام بده. یا مثلا فکر میکنه اگه اینکار رو نکنه عفونت یا ویروسی از راه دستاش میگیره و حتی ممکنه منجر به بیماری بشه.
۳) اختلالات حافظه
برای به یاد آوردن اطلاعات و خاطرات باید اول این اطلاعات به خوبی ثبت شوند. سپس برای به یادماندن برخی اطلاعات نیاز به مرور آنها هست. و در نهایت باید این اطلاعات به خوبی بازیابی و فراخوانده بشوند.
کم حافظه بودن تا حدودی در همه ی افراد عادی به شمار می رود. اما اختلالاتی در رابطه با حافظه وجود دارند.
به طور مثال یادزدودگی یا امنزیا (Amnesia) به فقدان کامل حافظه برای دوره معینی از روند زندگی شخص گفته می شود.
یا نارسایی حافظه که فرد توانایی نگهداری اطلاعات را در حافظه ندارد. مثلا بعد از تصادف برخی افراد این اختلال رو دارن. اتفاقات بعد از آسیب رو دیگه نمیتونن به حافظه بسپارن. یعنی حتی میتونه اینقدر شدید باشه که شما رو الان دیدن، ولی یکساعت بعد بپرسین یادشون نیست که شما کی هستین!
۴) اختلالات عاطفه
تعریف عاطفه کار سختی است. یکی از تعاریف بیان شده این است که عاطفه حالت هیجانی شخص همراه با اندیشه و ایجاد ثبات عاطفی و هیجانی است.
از اختلالات عاطفی می توان به خوشی به معنی سرحال بودن بیش از اندازه از نظر جسمی و روانی به شکل نامتناسب با موقعیت است. البته نگین ما آدم سرحال و پرانرژی هستیم چرا به ما برچسب بیماری میزنید! این مدل اینقدر شدیده که همه متوجه اختلال میشن و فرد نمیتونه متناسب با موقعیت های اجتماعی برخورد کنه.
افسردگی و اضطراب نیز جزو این اختلالات عاطفی می باشد.
۵) اختلالات هوشیاری
هوشیاری به آگاهی فرد از خود و محیط گفته می شود. در نتیجه ی کاهش هوشیاری فرد ممکن است نسبت به زمان و مکان آگاهی خود را از دست بدهد. حرکات کند و آهسته پیدا کند و متوجه تحریکات محیطی نشود.
این کاهش هوشیاری می تواند به گیجی هم برسد. فرد نمی تواند خواسته هایش را بخوبی بیان کند و منظورش را برساند.
ج) معلولین جسمی
افراد مبتلا به ضایعات و اختلالات جسمی در این دسته هستند. از شایع ترین معلولیت های جسمی می توان به نقص عضو ها، ضایعات نخاعی، ناهنجاری های مربوط به اسکلت و استخوان ها و… اشاره کرد.
۱) معلولین قطع قضو
- قطع اندام فوقانی (دست) یا بخشی از آن
- قطع اندام تحتانی (پا) یا بخشی از آن
- قطع اندام فوقانی (دست) یا تحتانی (پا) یا بخش هایی از آنها
برای این معلولین، توانبخشی می تواند اندام مصنوعی یا پروتز تجویز کند. این اندام متناسب با فرد خواهد بود. همچنین کمک به تقویت و حفظ باقی عضلات بدن برای هماهنگی با شرایط قطع عضو یکی دیگر از اهداف است.
افرادی که قطع عضو می شوند ممکن است دچار افسردگی یا مشکلات روحی روانی شوند. اعتماد بنفس خود را از دست بدهند و یا نخواهند در جامعه حاضر شوند. توانبخشی می تواند به این افراد نیز کمک کند.
۲) اختلالات سیستم عصبی و ضایعات نخاعی
- فلج یک عضو
- فلج یک طرفه بدن
- فلج پاها
- فلج دست ها و پاها (فلج چهار اندام)
۳) ناهنجاری های مربوط به استخوان بندی
- مفصلی
- استخوانی
- عضلانی
۴) اختلالات بیولوژیکی و متابولیسمی
- قلبی عروقی
- کلیوی
- تنفسی
- دیابت
- هموفیلی و تالاسمی
۵) نابینایی
- نابینای مطلق
- نابینا
- نیمه بینا
- دیربینا
اگرچه کوررنگی عموما معلولیت ایجاد نمی کند. اما ممکن است زمانی که فرد متوجه این اختلال می شود افسرده و غمگین شود. طوری که از زندگی اجتماعی و شخصی غافل شده و مداوم فکرش درگیر این موضوع باشد.
۶) ناشنوایی
- ناشنوای مطلق
- ناشنوا
- نیمه شنوا
- سخت شنوا
۷) سالمندان
سالمندی پدیده ای است که می توان آن را مرحله ای از سیر طبیعی زندگی انسان در نظر گرفت. اساسا کهولت سن به علت فرسایش طبیعی اندامها، باعث ضعف و ناتوانی در قوای جسمی و ذهنی می گردد. بعضا این ناتوانی منجر به از کارافتادگی و خانه نشینی می شود.
موارد زیر از ویژگی های دوران سالمندی است:
- افزایش نیازهای مادی و معنوی
- نگرانی از آینده
- فقدان امکانات مالی
- ترس از انزوا و تنهایی
- نزدیک شدن به پایان عمر
اگر موارد فوق با ضعف جسمی همراه شوند مسئله سالمندی شکل گرفته و تشدید می یابد. جمعیت سالمندان را می توان به سه دسته تقسیم بندی نمود:
- سالمندان جوان: معمولا در ۶۰ تا ۷۵ سال قرار داشته و از نظر جسمی فعال و از نظر ذهنی هوشیار هستند.
- سالمندان پیر: معمولا ۷۵ تا ۸۵ سال سن دارند. از نظر جسمی حساس بوده و انواع نقایص شنوایی، بینایی و تحرک دارند. برخی نیز اختلالات روانی داشته و نیاز به مراقبت های ویژه دارند.
- کهنسالان: سنین بالاتر از ۸۵ سال را شامل می شود.
د) معلولین اجتماعی
در بررسی معلولین اجتماعی ، قشری که جامعه را طرد می کنند و کنار می گذارند قرار میگیرند. مثلا معتادین، بزهکاران، بی سرپرستان، روسپیان، محکومین زندان ها و..
۱. کودکان آسیب دیده
- کودکان بی سرپرست
- کودکان خیابانی
- کودکان فراری
- کودکان بزهکار
۲. محکومین درازمدت زندان ها
۳. معتادین
۴. متکدیان
۵. روسپیان (زنان ویژه)
این افراد عموما نیاز به همکاری فردی، خانوادگی و اجتماعی دارند. از متخصصان این حیطه مددکاران اجتماعی هستند که با نگرش همه جانبه سعی در یاری رساندن به این افراد دارند.
توانبخشی انواع معلولیت ها
رشته های توانبخشی شامل گفتاردرمانی، فیزیوتراپی، کاردرمانی، ارتز و پروتز و شنوایی شناسی است.
بر اساس اختلالاتی که فرد دارد میتواند رشته های مددکاری اجتماعی، پزشکی، روانشناسی و… نیز به مجموعه درمان اضافه شود.
در مقاله ی “توانبخشی و انواع آن” تمام اطلاعات مرتبط با توانبخشی را بیان کرده ایم.
توان درمان با مجموعه ای از متخصصین توانبخشی، پزشکی، پیراپزشکی و روانشناسی قصد دارد تا اطلاعات و خدمات جامعی به هم وطنان عزیز ارائه کند. لذا هرگونه سوال، مشکل و یا درخواستی دارید میتوانید با ما در ارتباط باشید 🙂
- تعریف معلولیت یا ناتوانی
- طبقه بندی انواع معلولیت
- تعریف هر طبقه از معلولیت
- ارائه مثالهای مرتبط با هر طبقه از معلولیت
توجه! در این بخش سوالات تخصصی شما توسط متخصصین پاسخ داده نخواهد شد. برای دریافت مشاوره تخصصی می توانید وارد سامانه مشاوره توانءء درمانءءء شوید.
هنوز دیدگاهی منتشر نشده است