مقدمه
همه ما اصطلاحاتی مثل روانی، دیوانه، بیمار روانی، و… را شنیده ایم. این اصطلاحات حتی برای شوخی و گاها توهین به یکدیگر نیز استفاده می شوند. اما همان طور که دچار بیماری جسمی می شویم گاهی سیستم روان ما هم دچار مشکل می شود. در این طور مواقع از اصطلاح بیماری روانی یا اعصاب استفاده می کنیم.
بیماران اعصاب و روان نیز همانند سایر بیماران به درک کمک و همدلی از سوی جامعه احتیاج دارند پس بیاییم با افزایش آگاهی درباره ماهیت اختلالات روانی گامی در جهت کاهش درد و انگ زدایی از این بیماران برداریم:
فهرست
آشنایی با بیماری های اعصاب و روان
بیماری های مرتبط با روان، سالیانه بخش زیادی از افراد جامعه را درگیر کرده و هزینه های زیادی را به افراد و سیستم بهداشتی جامعه تحمیل می کند.
معمولا اطلاعات چندانی راجع به این نوع اختلالات در دسترس افراد مبتلا و خانواده های آن ها قرار نمی گیرد. خود این اشخاص نیز به دلیل برخی عقاید نادرست که در جامعه در ارتباط با بیماری های اعصاب و روان وجود دارد، به موقع به دنبال درمان نرفته و اطلاعات درستی در رابطه با ماهیت بیماری خود ندارند.
اختلال روانی چیست؟
همه ما در طول زندگی دوره هایی از افسردگی، غم، خشم و یا اضطراب را تجربه کرده ایم. بسیاری از ما در دوران زندگی خود طعم تنهایی، شک به ارزش ها و یاس و ناامیدی را چشیده ایم.
اما آیا در همه این موارد دچار یک اختلال روانی شده ایم؟ و یا صرفا یک حالت گذرا و واکنشی به اتفاقات ناخوشایند زندگی، را تجربه کرده ایم؟
ملاک های بیماری اعصاب
همانطور که گفتیم هر نوع پریشانی و حال بد نتیجه ی اختلال روانی نیست. خیلی از این موارد موقت و زودگذر هستند. لذا متخصصان برای یک اختلال روانی ملاک هایی را در نظر می گیرند. در ادامه این ملاک ها توضیح داده می شوند:
الف) انحراف از هنجارهای اجتماعی
هر جامعه برای رفتارهای قابل قبول خود معیارهای معین یا هنجارهایی دارد و رفتاری که به طور مشخصی از این معیارها دور و منحرف شده باشد، رفتار نابهنجار شناخته می شود.
اما اگر صرفا انحراف از هنجارهای اجتماعی را به عنوان ملاک و معیار برای تعریف نابهنجاری در نظر بگیریم مشکلاتی پیش می آید. رفتاری که در جامعه معینی بهنجار تلقی می شود ممکن است در جامعه دیگری نابهنجار باشد. مثلا شنیدن صداهای خاص در شرایطی که واقعا کسی صحبت نمی کند یا دیدن برخی افراد در شرایط نبودن هیچ شخص دیگر، در نظر مردمان برخی فرهنگ ها اصلا امور غیر عادی به حساب نمی آید.
حتی مفهوم نابهنجاری در یک جامعه خاص نیز در طول زمان ممکن است تغییر کند. مثلا نوع پوشش های خاصی که جوانان استفاده می کنند شاید چندین سال قبل نوعی نابهنجاری محسوب می شد. ولی امروزه اکثرا به عنوان تفاوت هایی در سبک زندگی به شمار می آیند.
بنابراین برای تعریف یک اختلال روانی به ملاک های بیشتری نیاز داریم.
ب) ناانطباقی بودن رفتار
بسیاری از دانشمندان علوم اجتماعی به جای اینکه اختلال روانی را برحسب انحراف از هنجارهای آماری یا اجتماعی تعریف کنند معتقدند که مهم ترین ملاک در این مورد این است که هر رفتار چگونه بر کیفیت زندگی شخص یا گروه اجتماعی تاثیر می گذارد؟
بر این اساس رفتاری نابهنجار است که ناانطباقی و متضمن پیامدهای زیان بار برای شخص یا جامعه باشد. بعضی از رفتارها بهزیستی شخصی را مختل می کنند. مثلا فردی که از جمعیت می ترسد و دچار اضطراب می شود نمی تواند در محیط شغلی، خانودگی و یا تحصیلی خود عملکرد مطلوبی داشته باشد.
ج) پریشانی شخصی
این ملاک به احساس پریشانی خود شخص توجه دارد تا رفتارش. غالب کسانی که بیمار روانی شناخته می شوند – اما نه همه آن ها خود را به شدت در رنج و عذاب می دانند: به این معنا که مضطرب یا افسرده هستند. ممکن است دچار بی خوابی، بی اشتهایی و انواع دردهای بدنی باشند.
هیچ یک از سه ملاکی که در بالا به آن ها اشاره شد به تنهایی نشان دهنده اختلال روانی نیست و همه این ملاک ها در ارتباط با هم باید در نظر گرفته شوند. مثلا اگر کسی رفتاری داشته باشد که خیلی در تناسب با عرف و معیارهای جامعه نباشد ( انحراف از هنجار اجتماعی) و به اصطلاح عجیب و غریب باشد نمی توان گفت که این شخص دچار اختلال روانی است.
بلکه باید ببینیم که این رفتارها تا چه روی عملکرد زندگی وی تاثیر گذاشته و باعث اختلال در روند زندگی او شده است ( پریشانی شخصی) و همین طور اینکه چه قدر این رفتار به جامعه آسیب می رساند (نا انطباقی بودن رفتار). وقتی دو یا سه مورد از موارد بالا وجود داشته باشد به احتمال زیاد شخص دچار اختلال روانی شده است.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، در آخرین ویرایش خود بیماری روانی را به این صورت تعریف کرده است:
“اختلال روانی حالتی است که ویژگی آن بر هم خوردن بارز شناخت، نظم هیجانی یا رفتاری فرد است و خود بازتابی است از بد کارکردی فرایندهای زیستی، روانی یا رشدی که زمینه ساز عملکرد روانی هستند. اختلالات روانی معمولا با ناراحتی قابل ملاحظه یا کم توانی در فعالیت های اجتماعی، شغلی و یا سایر فعالیت های مهم زندگی فرد همراه هستند.”
انواع بیماری های روانی (طبقه بندی)
بیماری های اعصاب و روان به ۱۵ طبقه کلی تقسیم می شوند:
- دوره های نوباوگی، کودکی یا نوجوانی: اختلال هایی که ابتدا در این دوره ها آشکار می شوند. مانند عقب ماندگی ذهنی، اختلالات طیف اتیسم، اختلال بیش فعالی و نقص توجه یا همان ADHD و …
- گم گشتگی، زوال عقل، یاد زدودگی و سایر نارسایی های شناختی: در این بیماری ها کارکرد مغز مختل می شود.
- مصرف مواد: اختلالاتی که از مصرف مواد ناشی می شوند.
- طیف اسکیزوفرنی: گروهی از اختلال ها با ویژگی های مختل شدن حس واقعیت سنجی، اختلال بارز اندیشه و تفکر،رفتار عجیب و غریب. در بعضی از موارد بیمار تقریبا همیشه توهم و هذیان دارد.
- هیجان یا خلق: اختلالاتی که با هیجان یا خلق مرتبط است. شخص ممکن است به شدت افسرده یا بر عکس به طور غیر معمول خوشحال باشد و یا بین حالت های شادی و غم نوسان داشته باشد.
- اضطرابی و وسواسی: شامل اختلال هایی است که در آن ها یا اضطراب نشانه اصلی اختلال است یا وقتی شخص نتواند از موقعیت های ترس آور اجتناب کند یا وقتی در برابر میل به انجام دادن کارهای خاصی یا فکر های سمج مقاومت کند ( وسواس فکری – عملی ) دچارش می شود.
- جسمانی شکل: وقتی نشانه های اختلال جسمانی وجود دارد اما هیچ گونه مبنای عضوی برای آن ها نمی توان یافت. به نظر می رسد نقش اصلی با عوامل روانی باشد.
- گسستی: تغییرات موقت در کارکردهای هشیاری، حافظه یا هویت شخصی به علت اختلال های هیجانی.
- روابط جنسی: شامل اختلال در هویت جنسی مثل نارضایتی جنسیتی. اختلال عملکرد جنسسی نظیر ناتوانی جنسی، انزال زودرس . اختلال هدف گیری جنسی مانند علاقه جنسی به کودکان، دیگر آزاری یا خود آزاری.
- عادات غذا: شامل بی اشتهایی و پر اشتهایی عصبی.
- خواب: شامل کم خوابی مزمن، خواب آلودگی شدید، وقفه تنفسی. خواب گردی و حمله خواب.
- ساختگی: ابراز عمدی نشانه های جسمانی یا روانشناختی برای وانمود به بیمار بودن.( این بیماری از تمارض متفاوت است. در تمارض فرد عمدا و با هدف به دست آوردن نفع مشخصی مثلا فرار از سربازی یا دریافت غرامت ادعای بیماری می کند.
- کنترل تکانه: شامل دزدی مرضی ( دزدیدن چیزهایی که شخصی نیازی به آن ها ندارد.) قمار و آتش افروزی عصبی .
- شخصیت: الگوهایی دیرپا از رفتار غیر انطباقی شامل شیوه های ناپخته و نامناسب برای حل و فصل فشار روانی یا حل مشکلات.
- توجه بالینی: شامل بسیاری از مشکلاتی که مردم را به کمک خواهی وا می دارد. مانند مشکلات زناشویی، تعارضات والدین و نوجوانان و …..
در مقاله های آتی این اختلالات به طور مفصل شرح داده شده و علائم بالینی آن ها به همراه درمان های رایج شرح داده می شوند.
تصورات اشتباه درباره ی اختلالات روانی!
در جوامع مختلف افراد در مورد بیماری های روانی به دلیل ماهیت خاص آن ها اعتقاداتی وجود دارد که لزوما همه آن ها درست نیستند. در ادامه سعی شده است که به رایج ترین آن ها اشاره شده و درستی و نادرستی آن مورد بررسی قرار گیرد.
- بیماری روانی درمان ندارد!
واقعیت اینکه با پیشرفت علم در این دوره به سختی می توانیم بگوییم که یک بیماری درمان ندارد. البته بعضی از اختلالات به دلیل ماهیت خاصی که دارند درمان سخت تری داشته یا درمان قطعی نداشته باشند ولی قابل کنترل هستند. خوشبختانه اکثر بیماری های اعصاب و روان درمان پذیر بوده و با انجام مشاوره های به موقع می توان از عود آن ها جلوگیری کرد.
- بیماران بستری در بخش اعصاب و روان افراد خطرناکی هستند!
عمدتا این بیماران افراد بی آزاری هستند که آسیبی به دیگران نمی رسانند. در مواردی که هم ممکن است برای دیگران خطراتی ایجاد کنند حتما کنترل می شوند. پذیرش این افراد، احترام به آن ها و دانستن نکات لازم در مورد این نوع بیماری ها به این افراد کمک بسیار زیادی می کند.
- مصرف داروهای اعصاب ضرر دارد و فرد را وابسته می کند!
مسلما هر دارویی در کنار فواید خود ممکن است عوارضی نیز داشته باشد. ولی فراموش نکنیم که این عوارض در در کنار سودی که می رسانند ناچیز است. اگر داروهای روانپزشکی زیر نظر پزشک متخصص و طبق دستور پزشک مصرف شود مشکلی برای فرد ایجاد نمی کند.
درمان اختلالات روانی
به طور کلی برای درمان اختلالات روانی و بیماری های اعصاب و روان، از ۴ رویکرد کلی استفاده می شود:
- رویکرد زیست شناختی
در این رویکرد نارسایی های دستگاه عصبی یا اختلالات ژنتیکی مسئول اختلالات روانی شناخته شده و برای درمان آن ها از طیف وسیعی از داروها استفاده می شود. - رویکرد روان کاوی
تکیه ی رویکرد روان کاوی بر اختلال روانی مبتنی بر وجود تعارض های ناخود آگاه است که معمولا از دوران کودکی برمی خیزد. و بر پایه مکانیسم های دفاعی، برای حل و فصل اضطراب قرار دارد که ناشی از تکانه ها و هیجان های واپس رانده شده است. در این رویکرد این طور فرض می شود که یادآوری و بازگرداندن تعارض ها و هیجان های ناخودآگاه به حیطه آگاهی، موجب از بین رفتن ضرورت کاربرد دفاع های روانی و در نتیجه بهبود یافتن اختلال است. - رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری به بررسی چگونگی شرطی شدن ترس ها با موقعیت های معین و نیز نقش تقویت در ایجاد و پایداری رفتارهای نامناسب می پردازد. - رویکرد شناختی
رویکرد شناختی، برخی اختلال های روانی را ناشی از نقص و نارسایی فرایندهای شناختی و بهبود آن ها را با تغییر آن شناخت ها امکان پذیر می داند. در این رویکرد به جای تکیه بر انگیزه ها و هیجان ها و تعارض های نهفته و پنهان، فرایندهای ذهنی آگاهانه مدنظر قرار دارد. برای آشنایی بیشتر با این رویکرد می توانید به مقاله خود آگاهی مراجعه کنید. - آموزش خانواده
آموزش خانواده به تنهایی یک درمان به حساب نمی آید، اما در کنار سایر درمان ها، چه درمان دارویی و چه درمان روانشناختی به بهبود بیمار کمک بسیار زیادی می کند. در این روش، اعضای خانواده طی جلساتی با جمبه های مختلف بیماری آشنا شده و نحوه برخورد درست با مشکلات بیمار و رفتارهای وی را می آموزند.
آیا این مقاله توانست به شما در ارتباط با بیماری روانی کمک کند؟ در رابطه با این بیماری های اعصاب و روان برای اطرافیان و یا خودتان نیاز به مشاوره دارید؟ همین الان مشاوره ی رایگان با تیم توان درمان را شروع کنید. همچنین می توانید نظرات و سوالات خود را در بخش زیر بپرسید.
- معرفی اختلال روانی
- ملاک های بیماری اعصاب و روان
- انواع بیماری های روانی
- درمان اختلالات روانی
توجه! در این بخش سوالات تخصصی شما توسط متخصصین پاسخ داده نخواهد شد. برای دریافت مشاوره تخصصی می توانید وارد سامانه مشاوره توانءء درمانءءء شوید.
31 دیدگاه